آرشیو دیدگاه های دیگران

من دگر از پا فتـادم کس نمی‌باشد بیادمچشم من باشد براهت در کجایی ای جوادم در کجـا هستی بگو ای نازنینتو بیـا جان دادن من را ببین بارهـا من مثل […]

ادامه ...

حس میکنم پا میذارم توی بهشت وقتی پائینِ پاتموقتی که میام بالا سر زائر قبرِ مادر ساداتم شبا صحن تو داره یه احساس رؤیاییمی پیچه کنار تو بوی یاس زهرایی […]

ادامه ...

می خواستم با آسمان باشم برابرشاید که پا بگذارم از اینها فراتر تا نامه هایم دست چشمانت بیفتدکُلّ کبوترهای شهر آسمان پر هر نامه در دستت کبوتر شد، وَ حالااز […]

ادامه ...

حاصل سخن این که ، قرآن از صحف مطهره است ؛ فی صحف مکرمه * مرفوعه مطهره * ( ۱۳۹ ) و رسول من الله یتلوا صحفا مطهره ( ۱۴۰ […]

ادامه ...

می روم تا در سلطان خراسان یابمذرّه ام راه به درگاه خور آسان یابمعافیت باخته ریّ خرابم شایدکانچه را باختم این جا به خراسان یابممی برم جان و تن آن […]

ادامه ...

داستان های کوتاه از زندگی امام رضا – برای دلم کنار امیرالمؤمنین علی(ع) نشسته بود. امام نگاهی به او کردند و فرمودند: «نعمان!… سال ها بعد، یکی از فرزندان من […]

ادامه ...

کـمـى بـذر گـل گـنـدم بـکاریـم بـراى کـفـتـران سـبـز مـشـهد بـنـوشـیـم آب صـاف مـهربـانىشـبـیـه هـشـتـمین شعر (محمـد) اگـر چـه گـنبـدش دور است از ماولـى راه نـگـاهـش باز بـاز است دواى زخـم […]

ادامه ...

چنان آبشار فضایل تو رفیع استکه هر چه سر به فراتر فراز آورمدیدگانم در نظاره ارتفاع توباز مى ماند!تو برترینى ، بلندترینىتو ماندگارترین یاد روزگارانىتو سایه سار نخل محبتتو چشمه […]

ادامه ...

خبر از طوس مگر آمده با پیک صباکه چه گل کرده به تن پیرهن صبر قبااز غریب الغرباء از غمش آل عباآه از آن عهد ولایت که به نامش بستندنشنیدم […]

ادامه ...

هنگامی امام رضا (ع) ولیعهدی مأمون را پذیرفت که به این حقیقت پی برده بود که در آن شرایط ، جان خویشتن را به خطر بیفکند ، ولی در مورد […]

ادامه ...