آرشیو دیدگاه های دیگران

یا رضا گویم و ازگفته خود دلشادمبنده اویم و از هر چه که غیر آزادم مستم ازجام لب لعل شراب انگیزشبنهاده غمی اندر دل وکرد آبادم ای رخت شمس درخشان […]

ادامه ...

وقتی خدا ز روح خودش بر جهان دمیداز لا مکان به کون ومکان شش زمان دمید خلق قدیم او که همان خلق نوری استبا اذن او به جمله ذرات جان […]

ادامه ...

بهار من ، بهار من تویی عزیز زهرانگار من تویی عزیز زهرا ، قرار من تویی عزیز زهرا پاره ی تن طاها ، آرام جان بابا ، یا علی بن […]

ادامه ...

دوباره بین دفتر خاطراتم نوشته ام که مهمون صحن و سراتماین روزا جزء عمر من حساب نمیشه هر کی بیاد به پابوست عذاب نمیشه ستاره ی عشق مه سخایی عزیز […]

ادامه ...

یم توحید! گوهر آوردیشجر نور! نوبر آوردی مه ذیقعده! چشم ما روشنکه ز خورشید بهتر آوردی !نجمه ای مادر امام رضاتو علی یا پیمبر آوردی پسری بهتر از همه پدرانبهر […]

ادامه ...

بیـا دوباره مـدینه دلا تمـاشا کنتجلیـات خدا را بیا تمـاشا کن فضـا پُراست ز نور وجـود شمس شموسبـه جلوه جلوۀ او در فضا تماشا کن فروغ چهرۀ شمس الضحا تماشائی […]

ادامه ...

دو خواهر در جهان مظلومه باشندیکی زینب یک معصومه باشند یکی دخت امیرالمومنین استیکی معصومه محنت غمین است یکی عصمت همیشه پرده داردیکی عفت بود آئینه دارد جان خانم جان […]

ادامه ...

گرفتم شاهد از حافظ، کجا آمد؟ رضا آمددل من چونکه بر عشقش رضا آمد، رضا آمد خزان بودم بهار آمد، گل طبعم به بار آمدز دل پرسیدم این لطف از […]

ادامه ...

قلبى شکست و دور و برش را خدا گرفتنقاره می ‏زنند… مریضى شفا گرفت دیدى که سنگ در دل آئینه آب شددیدى که آب حاجت آئینه را گرفت خورشیدى آمد […]

ادامه ...

یادم میاد بچه بودم،تا میومدم تو حرمتهمه مردم شاه و گدا و زن و مرد و پیر جوون ازهمه جا از همه رنگزیر لبا شور و نوا ذکر همه یا […]

ادامه ...