آرشیو دیدگاه شعرا

دوباره آمده ام تا غزل ترانه کنمشبانه گریه ی جانسوزعاشقانه کنم بر آستان تو روی نیازمن برخاککه آبرو طلب از خاک آستانه کنم شبی شبیه کبوتر شبیه یک گنجشکچه می […]

ادامه ...

یک خادم افتخاری اش باشم، کاشدر شادی و سوگواری اش، باشم کاش یک عمر، میان خاک پای زوّاردر گوشه ی کفش داری اش، باشم کاش

ادامه ...

میخونه ی دلشده پر از خمّ رضا دل پر میگیرهتا صحن ایوون طلا امشب شب عشقهارض و سما در تب عشقه عرش خدا حیرون رویزیبای این کوکب عشقه امشب چه […]

ادامه ...

سلطان دلم، من که به عشق تو کرده ام عادتسلطان دلم، آخه نداره دلم دیگه طاقتسلطان دلم، نگو نمی شه بیام به زیارت

ادامه ...

مسکینم ای کریم به دربارت آمدمخارم ولی به ساحت گلزارت آمدم همسایه توام من و در سایه ی توامبار دگر به ساحت گلزارت آمدم ای جلوه وجلال خداوند ذوالجلالدرجلوه گاه […]

ادامه ...

بیا ابن الرضا بدیدار رضا تماشایی بیا تماشا کن مراببین از پا فتادم ـ نباشد کس به یادم ـ کجایی ای جوادم غریبم من غریب غریبم من غریب* ز حال […]

ادامه ...

ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس خاموش کن صدا را نقاره می زند توس آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان جانی دوباره بردار با ما بیا به […]

ادامه ...

شـاه شـوم، مـاه شـوم، زر شومدر حـرمـت بـاز کـبوتر شـوم اى مـلک الـحاج! کـجا مىروى؟پشـت بـه این قبله چرا مىروى؟ سـعى در ایـن مروه صفا مىدهدخـاک بـهشت اسـت، شفا مىدهد […]

ادامه ...

مگر در ساعت رفتن دلم جا مانده بود اینجاکه از پی کفشدارانش مرا خواندند زود اینجا؟ سلامم را که پیش از لب گشودن در جواب آمد؟دخیلم را چه کس پیش […]

ادامه ...

گل می کند بهار تو در باغ سینه هاپر می شود ز باده ی تو آبگینه ها نقاره می زنند به بامت فرشتگانحتما شفا گرفته ز دست تو سینه ها […]

ادامه ...