آرشیو دیدگاه شعرا

وقتی تو یار من باشی، من به دلم غـم نـمی دمیک وجب از خاک تو رو، به عالمی من نمی دم مـهربونی و کـریمیبـا وفـا و بـا مـرامـی مشـهد تـو […]

ادامه ...

دو خواهر در جهان مظلومه باشندیکی زینب یک معصومه باشند یکی دخت امیرالمومنین استیکی معصومه محنت غمین است یکی عصمت همیشه پرده داردیکی عفت بود آئینه دارد جان خانم جان […]

ادامه ...

به کوی رضا جان صفا می پذیرددر اینجا فروغ خدا می پذیرد تو ای بینوا ، رو سوی رضا کنکه این پادشه ، خوش گدا می پذیرد به پا بوس […]

ادامه ...

آسمان مدینه در سینهکوهی از بغض و ناله ها دارد چون شنیده امام آینه هاقصد ترک مدینه را دارد کوچه های مدینه می دیدندلحظه ی تلخِ رفتنِ او را صحنه […]

ادامه ...

بی هوایش پری نمی ماندچشم های تری نمی ماند واژه ی عاشقی وسط باشدواژه ی بهتری نمی ماند تا که قم هست و هست معصومهبی حرم مادری نمی ماند بانوی […]

ادامه ...

صابخونه در خونت در می زنممن می خوام دور سرت پر بزنم یا امام رضا یا امام رضاصابخونه چی میشه توی خونت بیام نور خونت بگیره توی این چشامصابخونه زینب […]

ادامه ...

ای شمع محفل‌ها رضا ای قبلۀ دلها رضاحلال مشکل‌ها رضا جانم رضا جانم رضا انوار قرآنم تویی، توحید و ایمانم توییقلب خراسانم تویی جانم رضا جانم رضا ای نور چشم […]

ادامه ...

پشت کوه‌های خراسون مرقد پاکتو دیدنواسه او صحن مطهر تو غروب کنار ایوون واسه کفترای معصوم که تو آسمون می‌گردنواسه آدمای مغموم که میان، دخیل می‌بندن واسه اون هوای تازه […]

ادامه ...

گر عذابم هزار بار دهندبه که دور از توأم قرار دهند چه شود خادمان دربارتگر مرا هم ز لطف بار دهند؟ چه شود بر لبان تشنۀ منفیض یک بوسه زین […]

ادامه ...

ادامه ...