آرشیو خاندان

در خواب شنیدم که مقیمت شده اممن خادم این صحن کریمت شده ام، از شوری آب حرمت بود که منیک عمر نمک گیر حریمت شده ام…!

ادامه ...

روی قبرم بنویسید که خواهر بودمسال ها منتظر روی برادر بودم روی قبرم بنویسید جدایی سخت استاین همه راه بیایم، تو نیایی سخت است یوسفم رفته و از آمدنش بی […]

ادامه ...

در مطالب السؤول گفته شده است که : مادر آن حضرت کنیزی بود که خیزران مرسی نام داشت . برخی نام وی را شقراء نوبیه ، ذکر کرده اند که […]

ادامه ...

حس میکنم پا میذارم توی بهشت وقتی پائینِ پاتموقتی که میام بالا سر زائر قبرِ مادر ساداتم شبا صحن تو داره یه احساس رؤیاییمی پیچه کنار تو بوی یاس زهرایی […]

ادامه ...

دلم پر از نوا شد مجلس غم به پا شدشب عزای داغ خواهر امام رضا شد آی عاشقا سینه زنا دلاتون و کربلا کنیدامشب در غمکده فاطمیه رو وا کنید […]

ادامه ...

خسته اما لبالب از احساسآمدی با شمیمی از گل یاس در درونت گلایه ها بسیارقلبت از داغ لاله ها سرشار ماجرای محبت خواهرماجرای جدایی از دلبر غصه ات قصه ایست […]

ادامه ...

سلام ما بر دخت پیمبریاس بهشت زهرا و حیدر خواهر سلطان ، سوره ی کوثرنور دو چشم موسی بن جعفر اشفَعی لَنا یا بنت الزّهرا****** ملیکه ی عشق جانم فدایتجنّت […]

ادامه ...

گر چه دیدار برادر نرسیدی بانو!بدنی زیر سم اسب ندیدی بانو! خبرِ چند برادر تو شنیدی امّاسرِ نی آیۀ قرآن نشنیدی بانو! داغ مرگ همه اصحاب چشیدی آریدرد کعب نی […]

ادامه ...

دوباره آمده ام تا به من بها بدهیمرامریض کنی و مرا شفا بدهی گره به کار من افتاده ای کلید بهشتخدا کند که به من فرصت دعا بدهی من از […]

ادامه ...

ألا تجلّی نامت در اوج زیباییبه عصمت و شرف و قدر و جاه والایی رضا چو دید به قنداقه مصحف رویتتو را بِدید ولی با جمال زهرایی خوش آن کسی […]

ادامه ...