آرشیو دیدگاه های دیگران

تو آمدی و بر این باغ آبرو دادیبهار بودی بر باغ رنگ و بو دادی قدم به خاک نهادی تمام هستی رابه پاس مقدم خود قدر و آبرو دادی ظهور […]

ادامه ...

أطلّ علی الدنیا بنور مُحَیّاهُو مرّ علی لیل الظلام فأفناهُإمام یغیب البدر إن غاب ظلّهُو لیس تغیب الشمس مادام مَرآهُسمی علی المعالی من ارتقتْعلی کتف آل الهادی المطهّر رِجلاهُله معجزاتٌ […]

ادامه ...

ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضااز پای تا به سر علی مرتضی رضا نامت از آن رضاست که در عرصه حسابحق نیست بی‌رضای تو از کس رضا، رضا هر […]

ادامه ...

بر درد عشق نسخه و درمان اثر نکردمرهم برای زخم غم تو ثمر نکرد تنها حریم پاک تو داریم زآن زماندلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد از هر قبیله […]

ادامه ...

شکر خدا که ریزه خور خوانتان شدمدلبسته ی حریم خراسانتان شدم شکر خدا که بار دگر زائر تواملطف خود شماست که مهمانتان شدم لایق نبوده ام که شوم همجوارتانمبهوت این […]

ادامه ...

یک جذبه ریسمان شد و پای مرا گرفتیک ابر گریه کرد و دوباره هوا گرفت افسوس ذکرهای لبم ناشنیده مانددادم کبود ماند و گلوی صدا گرفت صورت به صورت در […]

ادامه ...

آمدم ای شـاه پناهم بدهخـط امانی ز گناهم بده ای حـرمت ملجاء درماندگاندور مـران از در و راهم بده لایـق وصل تو که من نیستماِذن بـه یک لحظه نگاهم بده […]

ادامه ...

ماییم و دل زار و همان پنجره سبز!با حال گرفتار و و همان پنجره سبز! /ماییم و دلی سوخته از آتش حسرتبا چشم گهربار و همان پنجره سبز! /با جان […]

ادامه ...

بیا بیا پسرم با تو درد دل دارمبیا که سر به روی شانه هات بگذارم بیا بیا پسرم زهرکین جگر سوز استدگر رسیده خزانم بیا تو دلدارم پس از من […]

ادامه ...

به زور قامت خود را کشید تا درگاهنشست روی دو زانو ، نگاه پشت نگاه سلام ضامن آهو ! جواب خواهی دادسلام من این درمانده را ؟ ـ کسی ناگاه […]

ادامه ...