آرشیو دیدگاه های دیگران

شب ها میان صحن شما نور می وزدنزدیک می وزد، اگر از دور می وزد هر کس که پر گرفت در این سر سرای نوردورش فرشته می وزد و حور […]

ادامه ...

غمی میان دل خسته ام شرر دارددل شکسته ام اینگونه همسفر دارد کبوتری که نشسته به روی ایوانمدوباره آمده و از رضا خبر دارد خیال غربت او می کشد مرا […]

ادامه ...

تو آمدی و بر این باغ آبرو دادیبهار بودی بر باغ رنگ و بو دادی قدم به خاک نهادی تمام هستی رابه پاس مقدم خود قدر و آبرو دادی ظهور […]

ادامه ...

سقی اللّه قبراً بالغریّ و حولَهُقبورٌ بمثوی الطفّ مشتملاتو رمساً بطوسٍ لابنهِ و سمیّهِسَقَته السّحابُ الغُرّ صفوَ فُراتِو فی طَیبهٍ منهم قبور منیرهٌعلیها من الرحمن خیرُ صلاهِفخرالدین الطریحیّ ( ۹۷۹ […]

ادامه ...

چنان آبشار فضایل تو رفیع استکه هر چه سر به فراتر فراز آورمدیدگانم در نظاره ارتفاع توباز مى ماند!تو برترینى ، بلندترینىتو ماندگارترین یاد روزگارانىتو سایه سار نخل محبتتو چشمه […]

ادامه ...

یا سایراً زائر الی طوسِمشهد طهر و أرض تقدیسِأبلغ سلامی الرضا و حطّ علیأکرم رمس لخیر مرموسِواللّه واللّه حلفه صدرتمن مخلص فی الولاء مغموسِ انی لو کنت مالکاً أربیکان بطوسٍ […]

ادامه ...

زهی بارگاهت بر از عرش اعظمبه تعظیم تو پشت نُه آسمان خمتو مقصود بودی و گرنه نبودیرسوم دوگیتی ، بنای دو عالمنهادی تو بر فرق او تاج علّم۱که آدم علم […]

ادامه ...

در کودکی دستم به دست مادرم بودوقتی به درگاهت رضاجان میرسیدمآوای هر گلدسته ات را گرم و پرشوربا گوش جان از بیکرانها میشنیدم آن روز هم چون روزهای خوب دیگرشور […]

ادامه ...

کشیده بال مرا باز تا خراسانتهوای چرخ زدن در رواق و ایوانت هوای بال گرفتن در این هوای غریبکبوترانه به آرامش شبستانت چه قدر حوصله کردم دوباره سر برسدکنار دیدن […]

ادامه ...

صحن و حرم و گنبد و ایوان طلا را عشق است به به، به خدا پنجره فولاد رضا را عشق است امشب همه جنّ و ملک، واله و سرگردانند در […]

ادامه ...