آرشیو دیدگاه های دیگران

ادامه ...

هست از شوق ِچشم دلبر مامیل پرواز اگر که در سر ِما نزد گنبد طلای شمسُ شموسپشت بام پُر از کبوتر ما چار فصل خدا عنایت اودائماً سیب سرخ نوبر […]

ادامه ...

خسته ، افتاده ز پا ، آمده زانو می زد مشکلی داشت به آقای خودش رو می زدمی چکید از سر و رویش عرق شرم به خاک مشت ها واشده […]

ادامه ...

امام در ایستگاه نیشابور از این فرصت برای بیان این حقیقت سود جست و در برابر صدها هزار تن خویشتن را به حکم خدا ، امام مسلمانان معرّفی کرد . […]

ادامه ...

شب است و منادى ندا مى کندمریدان حق را صدا مى کند که امشب در رحمت خویش راخدا بر رخ خلق وا مى کند ز خمخانه شب شراباً طهورابه پیمانه […]

ادامه ...

دل بسته ام به موی تو یا ثامن الحججچون عاشقم بروی تو یا ثامن الحجج/تنها نه من گدای توام زانکه گشته استشاهان گدای کوی تو ثامن الحجج/ما را بکوی خویش […]

ادامه ...

آواره صحرا و بیابان شده امسودا زده طره جانان شده ام همراه فرشتگان و جبریل امینجاروکش کعبه خراسان شده ام خوشبخت تر از مرا نشانم بدهیددیوانه زنجیری سلطان شده ام […]

ادامه ...

ذیقعده از ره آمد و پر شد هوای عشقدل با صفا شد از قدم با صفای عشق سلطان عشق آمد و آمد رضای عشقعالم دخیل بسته به صحن و سرای […]

ادامه ...

گرفتم شاهد از حافظ، کجا آمد؟ رضا آمددل من چونکه بر عشقش رضا آمد، رضا آمد خزان بودم بهار آمد، گل طبعم به بار آمدز دل پرسیدم این لطف از […]

ادامه ...

با هرم دستهای تو گرما گرفته استعشقت عجیب در دل من جا گرفته است آرامشی شبیه به صحن و سرای توچشمان شوق را به تماشا گرفته است جان من است! […]

ادامه ...