آرشیو از دیدگاه شعرا

بهر حاجات اگر دست دعا برخیزددلبری هست به هر حال به پا برخیزد لطف آقای خراسان ز همه بیشتر استهر زمان از دلِ پُر درد صدا برخیزد آه در سینه […]

ادامه ...

سیدی هر چه بودم و هستمبه ضریح تو دست دل بستم تو رئوفی و من زمین‌خوردهتو بلندی و من همه پستم بس که بگرفته‌اید تحویلمفکر کردم که از شما هستم […]

ادامه ...

یا غریب الغربا بر تن آهو تیرست!آینه دیده و در خلوت خود دلگیرست یا غریب الغربا باغ دلم می خشکدگر نباشد نظرت مرهم جان هم دیرست صبر بلبل همه پر […]

ادامه ...

تا بوده همین بوده ،تا هست همین هستوقف تو بود این سر و جان وتن ودست می لب مزنم تا ابدالدهر چرا کهبا خوردن سوهان دیار تو شوم مست

ادامه ...

آسمان وحی را بار دگر جان آمدهالخبر! ای قوم خورشید خراسان آمده ابر ظلمت پر شد و مهر ولا تابید نابماه هشتم قبلۀ هفتم نمایان آمده چلچراغ موسیِ جعفر هبوط […]

ادامه ...

من مهربان بی حبیب و آشنایمدر شهر غربت روضه خوان کربلایم ای جوادم کجاییکی به پیشم میایی مردم از این جدایی واویلا واویلامولانا رضاجان ۳ واویلا ۲ بر روی خاک […]

ادامه ...

بوی کبوتر در آسمان جاری است . . . به زور قامت خود را کشید تا درگاهنشست روی دو زانو ، نگاه پشت نگاه سلام ضامن آهو ! جواب خواهی […]

ادامه ...

گر چه دیدار برادر نرسیدی بانو!بدنی زیر سم اسب ندیدی بانو! خبرِ چند برادر تو شنیدی امّاسرِ نی آیۀ قرآن نشنیدی بانو! داغ مرگ همه اصحاب چشیدی آریدرد کعب نی […]

ادامه ...

ای رأفت تو رأفت ذات خدا رضااز پای تا به سر علی مرتضی رضا نامت از آن رضاست که در عرصه حسابحق نیست بی‌رضای تو از کس رضا، رضا هر […]

ادامه ...

بین کویر خشک آرامیده دریادریایی از عشق و وفا و نور زهرا دریایی از مهر رضا و عشق حیدرآید صدا از موج آن: اَدرِک برادر مرآت نور مادر مظلومه گشتهاز […]

ادامه ...