آرشیو از دیدگاه شعرا

ای که چون من هزارها داریآسمانی پُر از دعا داری دست هایم دخیلتان هستندبس که دستِ گره گشا داری از گدا هم کریم می سازیبس که اعجاز کیمیا داری من […]

ادامه ...

یا صاحبَ العیسِ یَحدی فی أزمّتهاإسمَعْ و أسمِعْ غداً یا صاحبَ العیسِإقرا السلامَ علی قبرٍ بطوسَ ، و لاتَقرا السلامَ و لا النّعمی علی طوسِفقد أصاب قلوبَ المسلمین بهاروعٌ ، […]

ادامه ...

بی هوایش پری نمی ماندچشم های تری نمی ماند واژه ی عاشقی وسط باشدواژه ی بهتری نمی ماند تا که قم هست و هست معصومهبی حرم مادری نمی ماند بانوی […]

ادامه ...

در کودکی دستم به دست مادرم بودوقتی به درگاهت رضاجان میرسیدمآوای هر گلدسته ات را گرم و پرشوربا گوش جان از بیکرانها میشنیدم آن روز هم چون روزهای خوب دیگرشور […]

ادامه ...

دلبر دلدار کیه امام رضاسرور و سالار کیه امام رضا دل شده دیوونه ی امام رضاتشنه ی سقاخونه ی امام رضا بخند تا دنیا بهت بخنده برو به صحنش شبیه […]

ادامه ...

با کوله بار کرمت دارم میرم از حرمتپاتو بذار رو چشم من ای به فدای قدمت سلطان منخیال دوری از شما دوری از این صحن و سرا دیوونم کرده ۳ […]

ادامه ...

۱ – مرکب درگاهی: اسبی رهوار و ریاضت دیده که بر درگاه سلاطین و امرا بسته اند ، مولانا گوید :شیخ کامل بود و طالب مشتهی مرد چابک بود و […]

ادامه ...

هست از شوق ِچشم دلبر مامیل پرواز اگر که در سر ِما نزد گنبد طلای شمسُ شموسپشت بام پُر از کبوتر ما چار فصل خدا عنایت اودائماً سیب سرخ نوبر […]

ادامه ...

گرفتم شاهد از حافظ، کجا آمد؟ رضا آمددل من چونکه بر عشقش رضا آمد، رضا آمد خزان بودم بهار آمد، گل طبعم به بار آمدز دل پرسیدم این لطف از […]

ادامه ...

غنچه ای وا شد دوباره رو به سوی آسمانمـحـو زیـبـاییِّ او چشمان خیـس باغبان یک تبـسم کرد خورشید ولایـت بـر رخشابـر رحمت آمد و تشکیل شد رنگین کمان رنـگ سبزش […]

ادامه ...