آرشیو از دیدگاه شعرا

مر به درگهت امشب به عشق خواندی و خوانیکه هر که سوی تو آید شفیع او دو جهانیبه یمن مرحمتت آمدم ز سر به سرایتتو خواستی به عنایت نوازی ام […]

ادامه ...

بلبلا مـژده مـی دنمـدینه گـشته گـلشن امـام هـفتم مـنچـشم و دل تـو روشن ای مـحبتت آب و دونـه دلم(روی گـنبدت آشـیونه دلم) (۲) مـولا رضـا جـان (۴)بعضی ها بـار می […]

ادامه ...

تا شنید از باد پیغام وصال یار گل‏بر هوا می‏ افکند از خرمی دستار گل‏ گر نه از رشک رخ او رو به ناخن می‏ کندمانده زخم ناخنش بهر چه […]

ادامه ...

قضا بس تیز چنگال است و سندان خای دندانشندانم غیر تسلیم و رضا کس مرد میدانشقضا تیریست صید افکن پلنگ آمیز و پیل اوژن۱ولی بر آهوی دشت رضا کند است […]

ادامه ...

باز بحر کرم، تلاطم کردموجى انگیخت نام آن قم کرد تا خط روشنى نگردد گمسر بر افراشت آیتى از قم سر بر افراشت بیت دیگر بازاز کویرى برنگ و بوى […]

ادامه ...

دو خواهر در جهان مظلومه باشندیکی زینب یک معصومه باشند یکی دخت امیرالمومنین استیکی معصومه محنت غمین است یکی عصمت همیشه پرده داردیکی عفت بود آئینه دارد جان خانم جان […]

ادامه ...

می روم تا در سلطان خراسان یابمذرّه ام راه به درگاه خور آسان یابمعافیت باخته ریّ خرابم شایدکانچه را باختم این جا به خراسان یابممی برم جان و تن آن […]

ادامه ...

تو بر زخم دلم باریده ای باران رحمت را تو را من میشناسم ، منبع پاک کرامت رامن ازچشمان آهوخوانده ام رخصت که فرمودیش که من حس میکنم درد درونسوز […]

ادامه ...

مرغ دل من که میل گندم داردپرواز میان مشهد و قم دارد مائیم کبوتران بین الحرمینیک کشور از این دو جا تنعّم دارد تا دل کرم فاطمه را می بیندخاک […]

ادامه ...

و دانه ریخت بیایی کبوترش باشیدوباره آینه‌ای در برابرش باشی نه اینکه پر بکشی و به شهر او نرسیمیان راه پرستوی پرپرش باشی مدینه شهر غریبی برای فاطمه هاستنخواست گم […]

ادامه ...