آرشیو آثار

زده آتش زمین آباد ما راغروب چشم هایت ای مسافر شدی دنبال یک نامه ز دلبرمیان کوچه های خسته عابر پرستوهای بالت را شکستهمیان راه، سنگ بی وفایی نیفتی ناگهان […]

ادامه ...

در قم که آمدم دل سنگم جلا گرفتمثل کبوتری به حریم تو جا گرفت گرد و غبار دور و بر صحن این حرمگرد و غباری از دل آیینه ها گرفت […]

ادامه ...

دل من باز گرفته به حرم می آیددرد دلهاست که از چشم ترم می آید باز هم پیش ضریح تو نشستم با اشکلطف تو باز فقط در نظرم می آید […]

ادامه ...

ای کرامتت زبان زدبر همه اهل سماوات جلوه ی رحمت مطلقمظهر جمع کرامات عمه ی سادات قبله ی حاجات روح عبادات * آرزوی یه بوریاقبله ی جمع ملائک امتداد نور […]

ادامه ...

ألا تجلّی نامت در اوج زیباییبه عصمت و شرف و قدر و جاه والایی رضا چو دید به قنداقه مصحف رویتتو را بِدید ولی با جمال زهرایی خوش آن کسی […]

ادامه ...

زده آتش زمین آباد ما راغروب چشم هایت ای مسافر شدی دنبال یک نامه ز دلبرمیان کوچه های خسته عابر پرستوهای بالت را شکستهمیان راه، سنگ بی وفایی نیفتی ناگهان […]

ادامه ...

ألا تجلّی نامت در اوج زیباییبه عصمت و شرف و قدر و جاه والایی رضا چو دید به قنداقه مصحف رویتتو را بِدید ولی با جمال زهرایی خوش آن کسی […]

ادامه ...

نم نمک بوی بهاران میرسد بوی سرسبزی ریحان میرسد باز دل ها در تلاطم آمدهبار دیگر باز طوفان میرسد باظهورش در کویر قم ولیحلم و علم و فضل و عرفان […]

ادامه ...

اى دختر عقل و خواهر دینوى گوهر دُرج عزّ و تمکین عصمت شده پاى بند مویت اى علم وعمل مقیم کویت اى میوه شاخسار توحیدهمشیره ماه ودخت خورشید وى گوهر […]

ادامه ...

نه جسارت نمی کنم اما، گاه من را خطاب کن بانوچیزی از دیگران نمی خواهم، تو مرا انتخاب کن بانو در کنار تو قطره ام اما، تو مرا رهسپار دریا […]

ادامه ...