آرشیو خاندان

در آن صبح ابری ، شهر همچون شبحی به نظر می رسید . خانه ها بی سایه بودند و کوچه ها را بدبختی فرا گرفته بود؛ به ویژه کوچه ای […]

ادامه ...

جمعی از صوفیه در خراسان پیش امام (ع) رفتند و گفتند : خلیفه عباسی خاندان شما و از میان آنها شما را برگزیده تا مقام ولایت و خلافت را به […]

ادامه ...

ای دلم بی قرار در حرمتکن نگاهی به سائل کرمت ذره ای بودم و ز لطف شمازیر بالم شده تمام سما طفل خُردی به پای مکتب توبوده ام من دخیل […]

ادامه ...

دوّم:علاّمه مجلسی نقل کرده از خطّ شیخ جلیل شیخ حسین بن عبدالصّمد والد شیخ بهایی که شیخ ابوالطّیّب حسین بن احمد فقیه رازی ره ذکر نموده که هرکس زیارت کند […]

ادامه ...

دست مرا گرفت و به دستم قلم گذاشتحسی که باز پای مرا در حرم گذاشت حسی که اشک وار به چشمم قدم گذاشتتا اشفعی لنا به لبم دم به دم […]

ادامه ...

ظاهراً در همین ساعات بوده که اباصلت هروی نقل می کند : جوان خوشبوی مشکین مویی در میان خانه ظاهر شد که سیمای ولایت و امامت از چهره نوارنی و […]

ادامه ...

در خواب شنیدم که مقیمت شده اممن خادم این صحن کریمت شده ام، از شوری آب حرمت بود که منیک عمر نمک گیر حریمت شده ام…!

ادامه ...

بزنطی از خادم امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت می کند، زمانی که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام را از مدینه به عراق بردند، آن حضرت به فرزندش […]

ادامه ...

فاطمه بیش از این نمی توانست شکبیا باشد . دلش برای مرو پرمی گشود . خبرهایی که از بغداد می آمد ، همه از ویرانی و شوربختی خبر می دادند […]

ادامه ...

دلم پر از نوا شد مجلس غم به پا شدشب عزای داغ خواهر امام رضا شد آی عاشقا سینه زنا دلاتون و کربلا کنیدامشب در غمکده فاطمیه رو وا کنید […]

ادامه ...