آرشیو دیدگاه های دیگران

دستم به دامان تو ای مولای فروردین !از این زمستان واره های برفی و سنگین می بارد از این آسمان شرجی و نمناکباران بغضی آتشین ، طرحی جنون آگین افسارآتش […]

ادامه ...

گر چه دیدار برادر نرسیدی بانو!بدنی زیر سم اسب ندیدی بانو! خبرِ چند برادر تو شنیدی امّاسرِ نی آیۀ قرآن نشنیدی بانو! داغ مرگ همه اصحاب چشیدی آریدرد کعب نی […]

ادامه ...

ادامه ...

اّی همسایه تا تو را دارمهر چه خوشبختی است ها دارم تا قدم میزنم به صحن عتیقاسمان را به زیر پا دارم در قنوت نماز صحن شمایک قدم مانده تا […]

ادامه ...

خواستم تا شبی قلم بزنمخط سرخی بروی غم بزنم خواستم تا به یاری خورشیددر سیاهی شب قدم بزنم تا که مخلوط عشق و عقلم راباز از نو دوباره هم بزنم […]

ادامه ...

حالا سکوت حنجره فریاد می کشدتصویری از نگاه تو در یاد می کشد وقتی که خسته از همه ی شهر می شومدور از تمام همهمه ی شهر می شوم احساس […]

ادامه ...

زآستان رضا سرخط امان دارمرخ نیاز بر این پاک آستان دارماگر چه کم زغبارم ، به شوق نکهت گلهمیشه جای ، در این طرفه بوستان دارمز تیر حادثه مرغی شکسته […]

ادامه ...

دل زندونیمیره مهمونی سحرهای حرم رو من به صد دنیا نمی دممناجاتای بالا سرش و به جنت الاعلی نمی دم می خوام بگم به فریادپیش پنجره فولاد به صد حج […]

ادامه ...

جان سرگردان بدین دار الامان آورده امچون فلک رو بر در این آستان آورده امجسم بیماری در این دارالشّفای بیدلانجان بیتابی بدین دارالامان آورده امای پدر در آستانت ، من […]

ادامه ...

سلطان و علمدار محبتتندیس سخاوت من سائل بی چیزماو ماه کرامت با یک نگه از اولدل برده به غارت رضا شاه ولایت – بده اذن زیارتخاک پاشم – تا دنیا […]

ادامه ...