آرشیو دیدگاه های دیگران

مـن بـه قـربان شـهی کـه تـربت او مـشهـدهنـام او رضـایه و بـاب عـزیزش جـعفره هـر چه زوّار و غریب بر در خانش مـیایهرو بـه سـقا خانه و صـحن و سـرایش […]

ادامه ...

من در ویرانه های شهرقاب عکسی را پیدا کردمکه پر از شفافیت نور می درخشیدو گنبد طلایی آنآشیانه کبوتران سپید بودکه از لانه نور دانه می چیدندمن در حیرت عکسشگرف […]

ادامه ...

خدا می دونه که دل به عشق تو سپردمبه خدا به غیر نون سفرت و نخوردم یادم نمیره آخرین زیارت آقادل و به امونتداری حرم سپردم۲ بازم آقا من و […]

ادامه ...

تو ولی خدای منانیتو به کل وجود سلطانی تو کلام خدا به نطق کلیمتو به درد مسیح درمانی بس که آقا و مهربان استیضامن آهوی بیابانی ما همه قطره‌ایم و […]

ادامه ...

با هرم دستهای تو گرما گرفته استعشقت عجیب در دل من جا گرفته است آرامشی شبیه به صحن و سرای توچشمان شوق را به تماشا گرفته است جان من است! […]

ادامه ...

گردون نصیب دیده من کرد بی حسابدردی که چشم آینه آرد به اضطرابنزدیک شد که ابلق چشمم برون جهداز زیر تازیانه درد گران رکابدر چشمه ها حباب ز شورش شود […]

ادامه ...

مژده ای اهل رضا روی رضا پیدا شدجلوه حسن الهی به فضا پیدا شد ضعفا روی به گلزار ولایت آریدکه گل روی معین الضعفا پیدا شد غنچه نجمه به دامان […]

ادامه ...

همسفر فرشته ها شدم منزائر مشهد الرضا شدم من بسکه دلم عطر اجابت گرفتمثل قنوت ، مثل دعا شدم من با دستایی که رنگ اعجاز دارهطلا نه بلکه کیمیا شدم […]

ادامه ...

نام تو مثل نورمثل ستاره هاستیاد تو ای رضا !آرام جان ماستنام تو مثل آبشفاف ، ساده ، پاکیاد تو ای رضا !باران به قلب خاکنام تو باصفاستمثل بهار و […]

ادامه ...

ماذا أطلّ بعالَم التکوینفتجلبَبَت آفاقها بشجونِ ؟ !أقیامه للحشر قامت ، أم تری ال-سّبعَ الطّباقَ هَوَت علی الأرضینِ ؟ !أم غابَ عن آفاقها بدرُ الرّضاشمس الهدایه من بنی یاسینِ ؟ […]

ادامه ...