آرشیو دیدگاه های دیگران

سؤال همیشهگلدسته اتکهکشانی استکه سیاهی شهر را تکذیب می کندپیرامون تو همه چیز بوی ملکوت می دهد :کاشی های ایوانتو این سؤال همیشهکه چگونه می توان آسمانها رادر مربعی کوچک […]

ادامه ...

بیـا دوباره مـدینه دلا تمـاشا کنتجلیـات خدا را بیا تمـاشا کن فضـا پُراست ز نور وجـود شمس شموسبـه جلوه جلوۀ او در فضا تماشا کن فروغ چهرۀ شمس الضحا تماشائی […]

ادامه ...

بانوی مُلک بهشت نجابتخاک حریمت دلیل اجابت آیینه باشد به اوصاف زهراایثار و عشق و وقار و حجابت ای ، دل مبتلا مبتلاتهزائر ، مرقد با صفاته ای بانوی دین […]

ادامه ...

رقص قشنگ نورامشب چه دیدنی استآواز شاد بادامشب شنیدنی استعید است و عطر گلپیچیده در هوابوی خوش گلابپر کرده سینه راگلبوته های شمعروییده هر کجامی ریزد اشک شوقیک غنچه بی […]

ادامه ...

أنا ذلک الصّبّ الذی ألِفَ الهویقلبی ، و أعطیتُ الصبانهَ مِقوَدیلا أنثنی أو أبلغ السببَ الذیحاوَلتهُ ، و لو انّه فی الفرقدِو کذا محمّد الحسین۱ ، سری بهعزمٌ لطوسٍ ، […]

ادامه ...

من در ویرانه های شهرقاب عکسی را پیدا کردمکه پر از شفافیت نور می درخشیدو گنبد طلایی آنآشیانه کبوتران سپید بودکه از لانه نور دانه می چیدندمن در حیرت عکسشگرف […]

ادامه ...

تطاولَتِ الأعناقُ ترنو إلی المَدیفأذّنَ فیها الوجدُ و انتَبهَ الصدیعلی قلقِ الرّؤیا تُبعثِرُ شوقَهاو تنسِجُ من نأیِ المسافاتِ فَرقداتسیرُ علی هَدْیِ القلوبِ ، و تَنثَنیبها ألفُ جُرحٍ یعشَقُ النزفَ مَورِدایؤمّلُ […]

ادامه ...

بارک الله نجمه امشب آفتاب آورده‌ایوجه ناپیدای حق را بی‌نقاب آورده‌ای در تراب امشب جمال بوتراب آورده‌اییا به دامن احمد ختمی مآب آورده‌ای از دل دریای رحمت درِّ ناب آورده‌ایگل […]

ادامه ...

شبی تنهامیان این همه رؤیاتو را دیدم . . .تو را با قامتی زیبامیان دشتی از گلهاکنارت بحر آبی رنگو دستانت پر از گلبوته های نورپر از گلبرگ یاس و […]

ادامه ...

غمی میان دل خسته ام شرر دارددل شکسته ام اینگونه همسفر دارد کبوتری که نشسته به روی ایوانمدوباره آمده و از رضا خبر دارد خیال غربت او می کشد مرا […]

ادامه ...