آرشیو دیدگاه های دیگران

ز شوق کیست یارب اینچنین گمکرده راه آهوکه هر جا می‌رسد جای دگر دارد نگاه آهو نگاهش محملِ کیفیتِ شام غریبان استچه غم دارد خدایا در شبِ چشمِ سیاه آهو؟ […]

ادامه ...

من خاک بوس درگه جانانمروشن ز مهر اوست دل و جانمآبشخورم به خاک سناباد استیعنی مقیم روضه رضوانمچون ذرّه ام به رهگذر خورشیدچون مور بر سریر سلیمانمآب بقا به خضر […]

ادامه ...

ای دل ! من آتشین آهی بر آرتا بسوزی دامن این روزگارروزگار مردمی ها سوختهچهره ی نامردمی افروختهکینه ها در سینه ها انباشتهپرچم رنگ و ریا افراشتهدشت سبز اما ز […]

ادامه ...

در مزرع دل بذر وفا پاشیدندگل های امید و آرزو روئیدند با آمدن امام هشتم، از عرشخنده به لبِ موسی جعفر دیدند این عطر حضوری که ز دور آوردنداز سبزترین […]

ادامه ...

أباالحسن الرّضا قَصَدتک منّاقلوب قد وَرَدنَ نَداکَ هِیماو لاحت قبّه کالشمس ، تمحوأشعّتُها عن القلب الهُمومافلم تَرَ غیرَ حبّکمُ نجاهًو لم تَرَ غیرَ فضلکمُ نعیماالشیخ حبیب الکاظمی ( کان حیّاً […]

ادامه ...

سینه به سینه خبر میلادهیا مولاکبوتر دل همه آزادهیا مولاز مقدم تو ای شه ملک توس یا مولادل همه اهل دو عالم شادهیا مولانوای مامثه باد صبامیون خنده هاهمه با […]

ادامه ...

با دست ، سایه ای به بیابان داداز چشم ، ابرهای فراوان داد فواره کرد این همه گل از خاکچترش همینکه وا شد و باران داد وقتی قدم گذاشت به […]

ادامه ...

سکوت و سردی شب ناتمام، همسایه!و چاره چیست؟ دوباره سلام، همسایه! خدا کند که بماند صفای سایه توهمیشه بر سرمان مستدام همسایه چه کرده ای که چنین بال می زنم […]

ادامه ...

زهی دمادم به بوی زلفت مذاق من خوش دماغ من ترمرا زمانی مباد بیرون خیالت از دل هوایتاز سرزلال وصلت شراب کوثر حریم کویت فضای جنّتبلای هجرت عذاب دوزخ شب […]

ادامه ...

علّامه ی مُخدّره ی عالم وجودچشمش به روی دست رئوف حرم گشود مهتاب سر گذاشته بر دوش آفتابعاشق گرفته خانه در آغوش عشق ناب خنده شکفته روی لب هفتمین امامداده […]

ادامه ...