آرشیو از دیدگاه شعرا

با روی سیاه و بارِ سنگین گناهبا خجلت و شرمساری و حال تباه بر حضرت معصومه گرفتیم پناهیا فاطمه اشفعی لنا عندالله

ادامه ...

شبنم، چشمه، بارون، دریاهمه می خونن رضا ۲ ساقی، ساغر، مجنون، لیلاهمه می خونن رضا ۲ پس دیگه معطل نمون تو هم با عالم بخون ۲ یا رضا یا رضایا […]

ادامه ...

الا یا علی‌ بن‌ موسی ‌الرضارضا، یا علی‌بن‌موسی‌الرضا! به جان بنده‌ام هر نفس تا به حشرترا، یا علی‌بن‌موسی‌الرضا ز جان، این امیدم که گردد ترافدا، یا علی‌بن‌موسی‌الرضا! مگر از تو […]

ادامه ...

در صحن تو حج فقرا را عشق استپرواز به مشهد الرضا را عشق است پایان دو ماه نوکری از دستتیک تذکره‌ی کرب و بلا را عشق است قلبی که شکست […]

ادامه ...

ازدحام است درِبیت امام هفتمجن و انس و ملک آنجاست چه غوغا شده است همگی با دلتان راهی آنجابشویدباز در عرش خدا ولوله برپاشده است دری از عرش به سمت […]

ادامه ...

تو مثل ماه تابون می درخشیز استان خراسون می درخشی/تو خورشیدی و نورت آفتابهدل دشمن ز نورت در عذابه/تو مولایی، امامی، جان فدایتگشوده بال و پر، دل در هوایت/خراسون بوی […]

ادامه ...

بلبلا مـژده مـی دنمـدینه گـشته گـلشن امـام هـفتم مـنچـشم و دل تـو روشن ای مـحبتت آب و دونـه دلم(روی گـنبدت آشـیونه دلم) (۲) مـولا رضـا جـان (۴)بعضی ها بـار می […]

ادامه ...

سکوت و سردی شب ناتمام، همسایه!و چاره چیست؟ دوباره سلام، همسایه! خدا کند که بماند صفای سایه توهمیشه بر سرمان مستدام همسایه چه کرده ای که چنین بال می زنم […]

ادامه ...

یکروز ، صبح زود ، ازل بود یا ابدفرقی نمی کند ، سر این راه نا بلد پا کردم عقل را و بسی راه ، دور شدنزدیک بود گم کندم […]

ادامه ...

آب حکمت از دمِ تیغ بیانش ریختهتا حروف اسم اعظم از زبانش ریخته اصل عصمت، برگ حکمت، بار رحمت سر زده استهر کجا لطف از دل و دست و زبانش […]

ادامه ...